کتابخانه نیمه شب
۱۴۰۴-۰۱-۰۹ توسط سردبیر 0 دیدگاه

کتابخانه نیمه‌شب

نگاهی به کتاب “کتابخانه نیمه‌شب” روایتی از مطالعه‌ی دانش‌آموز “محمدحسین مومنی”

  • میان مرگ و زندگی یه کتابخانه وجود داره و قفسه های این کتابخانه گویی تا ابد ادامه دارند. هر کتاب فرصتی برای امتحان کردن زندکی دیگه برات فراهم میکنه که میتونستی داشته باشی تا ببینی با انتخاب های دیگه اوضاع زندگیت چطور پیش میرفت.
  • اگه این فرصت را داشتی که اشتباهات وپشیمانی‌هات رو برطرف کنی آیا روش دیگه ای رو برای زندگی انتخاب میکردی؟

کیمیاگر
۱۴۰۴-۰۱-۰۹ توسط سردبیر 0 دیدگاه

کیمیاگر

نگاهی به کتاب “کیمیاگر” روایتی از مطالعه‌ی دانش‌آموز “محمد پارسا قانع”

  • من به این کتاب از پنج ستاره، شش ستاره می‌دهم! زیرا این کتاب بسیار آموزنده و عرفانی است و با جملاتی روان و زیبا نوشته شده. همچنین، وقایع را موبه‌مو و با جزئیات توصیف می‌کند، طوری که خواننده احساس می‌کند واقعاً در آن صحنه‌ها حضور دارد.
  • من می‌دانم که افراد موفق زیادی از این کتاب الهام گرفته‌اند و راه و رسم زندگی را از آن آموخته‌اند تا به موفقیت برسند.

خیام نیشاپوری
۱۴۰۴-۰۱-۰۹ توسط سردبیر 0 دیدگاه

خیام نیشابوری

نگاهی به کتاب “خیام نیشابوری” روایتی از مطالعه‌ی دانش‌آموز “شایان طاوسی نژاد”

  • کتاب بسیار ارزشمندی بود. تحقیقات نویسنده، سرکار خانم بهمن، درباره خیام — این شاعر و فیلسوف برجسته ایرانی — به خوبی و با دقت بیان شده است. به ویژه در فصل سوم که به بررسی تدوین تقویم جلالی توسط خیام پرداخته است؛ تقویمی که با وجود رواج زبانهای عربی و ترکی در آن دوره، به زبان فارسی اصیل و با الهام از نام فرشتگان و ایزدان ایرانی تنظیم شد.
  • همچنین، شهرت جهانی خیام در حوزههای ریاضیات، فیزیک، هندسه و دیگر علوم، از دیگر بخشهای جذاب این کتاب است که به شکلی جامع به آنها اشاره شده است.

مردی به نام اوه
۱۴۰۴-۰۱-۰۹ توسط سردبیر 1 Comment

مردی به نام اوه

نگاهی به کتاب “مردی به نام اوه” روایتی از مطالعه‌ی دانش‌آموز “ماهان امیری”

باغ بهشت
۱۴۰۴-۰۱-۰۹ توسط سردبیر 0 دیدگاه

باغ بهشت

نگاهی به کتاب “باغ بهشت” روایتی از مطالعه‌ی دانش آموز “ماهان نصر اصفهانی”

  • کتاب باغ بهشت به بررسی شاهنامه و زندگی فردوسی می‌پردازد. موضوع اصلی این کتاب، تاریخ ادبیات قرن چهارم است و در آن به شرح زندگی فردوسی، چگونگی سرودن شاهنامه، ساخت آرامگاه او و همچنین تحلیل برخی از داستان‌های این اثر حماسی پرداخته شده است.
  • نکته قابل توجه درباره این کتاب، استفاده از کلمات نسبتاً دشوار است که ممکن است مطالعه آن را برای برخی خوانندگان سخت کند.

maharat_p1.mp4_snapshot_00.28.000
۱۴۰۳-۱۲-۰۳ توسط سردبیر 0 دیدگاه

باشگاه مهارت . قسمت چهارم

در حال بارگذاری پخش کننده...

maharat_p1.mp4_snapshot_00.28.000
۱۴۰۳-۱۲-۰۳ توسط سردبیر 0 دیدگاه

باشگاه مهارت . قسمت سوم

در حال بارگذاری پخش کننده...

maharat_p1.mp4_snapshot_00.28.000
۱۴۰۳-۱۲-۰۳ توسط سردبیر 0 دیدگاه

باشگاه مهارت . قسمت دوم

در حال بارگذاری پخش کننده...

maharat_p1.mp4_snapshot_00.28.000
۱۴۰۳-۱۲-۰۳ توسط سردبیر 0 دیدگاه

باشگاه مهارت . قسمت اول

در حال بارگذاری پخش کننده...

تولد در سائوپائولو
۱۴۰۳-۱۱-۲۶ توسط سردبیر 7 دیدگاه

تولد در سائوپائولو

معرفی کتاب
کتاب «تولد در سائوپائولو» زندگینامه بانویی است که در جهانی پر از تاریکی و ناامیدی زندگی کرده اما به نور اسلام جذب گردیده و اکنون خود به راهنمایی برای مسیر هدایت تبدیل شده است. کامیلا سلستینو در کشور برزیل و در خانواده‌ای کاتولیک به دنیا آمد. یک بیماری ناشناخته باعث می‌شود تا مادر کامیلا به شدت رنجور و بیمار گردد و وضع مالی خانواده نیز به خاطر مخارج درمان به شکل قابل توجهی تنزل پیدا کند. با وجود اینکه والدین او افراد معتقد به دین مسیحیت بودند اما همین سختی‌ها و مشکلات باعث می‌شود تا کامیلا ایمان خود به خدا را از دست دهد. او در برهه‌ای از دوران نوجوانی نسبت به آیین بودا علاقه‌مند می‌شود اما کار کردن در یک مغازه که صاحب آن یک شیعه لبنانی است باعث می‌شود او نسبت به اعمال و عقاید مسلمانان کنجکاو شود و برای یافتن حقیقت چندین کتاب در مورد اسلام را مطالعه کند. او در ادامه با مسجدی در شهر خود آشنا می‌شود و به دین اسلام می‌گرود. اما این پایان ماجرا نیست و او به دعوت یک روحانی مبلغ تصمیم می‌گیرد برای بهتر شناختن دین به ایران سفر کند. سفری که یک تغییر و تحول بزرگ در سرنوشت کامیلا رقم می‌زند. این اثر با زبانی ساده و خوشخوان به قلم راضیه مکاریان نوشته شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانید:

اتفاقات کربلا یکی یکی از مقابل چشمانم رد می‌شد و من مانند کسی که عزیزش را از دست داده گریه می‌کردم. تا به حال توصیف اتفاقات دلخراش بسیاری را شنیده بودم اما هیچ وقت این طور گریه نکرده بودم. تغییر حالت قلبم را می‌فهمیدم عشقی در دلم به وجود آمده بود که نمی‌توانستم نادیده‌اش بگیرم. می‌دانستم من دیگر کامیلای قبلی نیستم، کامیلای قبل از خواندن کتاب کامیلای قبل از آشنایی با انسانی به نام حسین هیچ وقت هم کامیلای قبلی نمی‌شوم. زنی روی صندلی کناری‌ام نشسته بود. دستمالی به طرفم گرفت و با حالت غصه داری به من نگاه می‌کرد. تازه به خودم آمدم به اطرافم نگاه کردم و دیدم یکی دو نفر دیگر هم با حالت ناراحتی به من نگاه می‌کنند. زن پرسید: «چیزی شده؟» نمی‌توانستم حرف بزنم. با این که گریه کرده بودم هنوز راه گلویم باز نشده بود با اشاره سر گفتم:«نه» به کتاب اشاره کردم آب دهانم را قورت دادم و گفتم به خاطر این داستان غصه دار است. خیلی دوست داشتم به همه کسانی که در مترو بودند بگویم من با اسلام آشنا شده‌ام، با انسانی به نام حسین.